دوشنبه، آبان ۱۵، ۱۳۹۱

فنا



عشق یه جور حسادت، یه جور خودخواهی محض !
خودخواهی که توش فقط مَنیت وجود داره، مَنیتی که همه چیز و واسه خودش میخواد !

بفهم با وفا !
خنده ات مال من،نوشته های بی حرفت مال من، زمزمه های شبانه ات مال من، حتی خیالات خامت مال من.
بیماری لاعلاجی ست که به هر چی چشمت بیفته تو را اَد ببره سر وقت چهره ندیده یکی، این بیماری مثل کَنِه میچسبه به دست و پای روزگارت، روزگارت و جلو چشمات به فنا میده بعد بلند میشی میای اون روز تقویمتو بزنی به فنا رفته بعد این میشود یک ورق از دفتر زندگی تو.
پشت دستمو داغ کرده بودم هیچ وقت سراغ این خودخواهی محض، که تا خره خره توش مَنیت داره نرم ...
هنوز زنده ام، هنوز نفس میکشم، تو میتونی نفس نفس زندگیتو با آدمهای دور و اطرافت شریک شی ولی من هنوز زنده ام، زنده ام یعنی عاشقم، عاشقم یعنی خودخواهم، خودخواهم یعنی میخوام تمام نفس نفس هایت فقط مال من باشد و بس !
من کتاب قصه تو نیستم رفیق که بیای یه دور ورق بزنی و بذاریم تو جا کتابی، مراقب حسادت های مردانه ام باش زیر پای زندگیت خورد میشود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر